معنی بهم آمیخته در لغت نامه دهخدا

مخلوط. درهم شده. (فرهنگ فارسی معین). درهم و مخلوط و مختلط. (ناظم الاطباء)

معنی بهم آمیخته - جستجوی لغت در جدول جو

لغت نامه دهخدا

فرهنگ لغت هوشیار

(نَدْهْ)

درهم و مخلوط شدن. مخلوط کردن. (فرهنگ فارسی معین) ، عدم دخالت

(بِ هََ تَ / تِ)

اختلاط. (فرهنگ فارسی معین) (ناظم الاطباء)

(دَهََ تَ / تِ)

مخلوط. ممزوج. لجلج: غاغه، غوغاء، مردم بسیار درهم آمیخته. (منتهی الارب)

در هم و مخلوط شدن، مخلوط کردن

اختلاط